کوفیان و تنها گذاشتن امام حسین سلام الله علیه
چرا كوفیانی كه باآن همه شور و شوق از امام (ع) دعوت كرده بودند. امام(ع) را یاری نكرده بلكه علیه او جنگیدند؟ علل نامه نگاری كوفیان و دعوت گسترده آنها از امام حسین (ع) چه بود؟
پاسخ:
در آغاز باید به این نكته توجه داشت كه نامه نگاری كوفیان در ایام اقامت امام (ع) در مكه، در دهم ماه رمضان سال 60 هجری قمری آغاز شد و به قدری تعداد نامه ها زیاد بود كه به حق میتوان از آن به نهضت نامه نگاری یاد كرد. ظرف چند روز، این حركت به مرحلهای رسید كه در روز به طور متوسط شش صد نامه به امام (ع) رسید، به گونهای كه تعداد نامهها به دوازده هزار نامه رسید.
با مطالعه و بررسی اجمالی اسامی و امضاهایی كه در ذیل برخی از نامههای به جا مانده به دست رسیده و با توجه به قرائن میتوان به این نتیجه رسید كه نامهنگاران از یك طیف خاص نبوده، طیفهای مختلف با گرایشهای بسیار متفاوت را دربر می گرفته است. در میان آنها نام شیعیان خاصی، همچون سلیمان بن صرد خزاعی ، مسب بن نجبه خزاری، رفاعة بن شداد و حبیب بن مظاهر وجود دارند. چنانكه در نقطه مقابل، افرادی از حزب اموی ساكن در كوفه، همانند شبث بن ربعی (كه بعدها مسجدی به شكرانه كشته شدن امام حسین(ع) بنا كرد)، حجار بن ابجر ( كه در روز عاشورا در حالی كه از سرداران سپاه عمر بن سعد بود، نامه خود به امام (ع) را انكار كرد) ، یزید بن حارث بن یزید (كه او نیز نامه خود به امام (ع) را در روز عاشورا انكار كرد)، عزرة بن قیس (فرمانده سپاه اسب سوار در لشكر عمر بن سعد) و عمرو بن حجاج زبیدی (مأمور شریعه فرات همراه با پانصد سوار به منظور جلوگیری از دسترسی امام(ع) به آب) نیز در فهرست آنها دیده میشوند كه اتفاقاً شورانگیزترین نامهها را هم انیان نگاشتند و امام(ع) گزارش لشكری آماده را دادند.
به نظر میرسد اكثریت نامه نگارانی كه در تاریخ نامی از آنها برده نشده است، مردمی بودند كه اغلب به دنبال منافع مادی خود بوده، به هر طرفی كه منافعشان ایجاب میكرد، میرفتند.
اینان گرچه در بحرانها ، توان رهبری بحران را ندارند، اما موجی عظیمند كه موج سوار ماهر میتواند با تدبیرهای خود به خوبی از آنها بهره گرفته، با سواری گرفتن از آنها، به مقصد خود برسد.
به احتمال فراوان اكثر هجده هزار نفر بیعت كننده با مسلم را نیز اینان تشكیل میدادند و آنان به مجردی كه با سیاستهای به كار گرفته شده از سوی ابن زیاد، دنیا و منافع خود را در خطر دیدند، خود را از سپاه مسلم كنار كشیده، سرانجام او را تنهاو غریب در كوچه های كوفه رها كردند و طبیعی است كه هم اینان را در كربلا در مقابل سپاه اندك امام(ع) مشاهده كنیم، زیرا وعده و وعیدهای ابن زیاد در راستای منافع دنیوی آنها بوده، آگاهی آنها از سپاه اندك امام حسین (ع) كه درصد احتمال پیروزی ابن زیاد را بسیار بالا برده بود، انگیزه لازم را در آنها ایجاد میكرد. آنها با وجود این كه دردل محبتی نیز نسبت به امام(ع) به عنوان نواده پیامبر(ص) و فرزند علی (ع) داشتند،به دلیل این احتمال و دنیاطلبی، با ابن زیاد همراه شدند و همین ها هستند كه در سخن مجمع بن عبدالله عائذی خطاب به امام (ع) چنین معرفی شدهاند.
"... و اما سائر الناس بعد فان افئدتهم تهوی الیك و سیوفهم غداً مشهورة علیك..." توده مردم دلهایشان به سوی تو متمایل است و اما فردا شمشیرهایشان علیه تو سر از نیام برخواهد آورد." عده ای از همینها در كربلا در گوشهای ایستاده، نظارهگر قتل امام حسین(ع) بودند، اشك میریختند، دعا میكردند و میگفتند: "خدایا حسین (ع) را یاری كن".
پس از این مقدمه به این نتیجه میرسیم كه با توجه به طیف گسترده نامه نگاران، نمیتوان در انگیزه نامهنگاری آنها به یك انگیزه خاص توجه كرد، بلكه با توجه به گروههای مختلف، باید علل متفاوتی را از قرار زیر برشمرد:
1. شیعیان خالصی همانند حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه از آنجا كه حكومت را حق خاندان اهل بیت دانسته، حكومت سراسر ظلم و جور امویان را غیر مشروع تلقی میكردند، به انگیزه بازپسگیری حكومت و باز گرداندن آن به محل مشروع خود، به این نامه نگاری اقدام كردند كه البته این گروه بسیار در اقلیت بودند.
2. عده فراوانی از مردم كوفه به ویژه افراد میانسال و كهنسال آنها كه حكومت عدل علوی در كوفه را به یاد داشتند و از سوی دیگر ظلم و جور امویان را نیز در این دوران بیست ساله تا زیر پوست خود حس كرده بودند، در صدد رهایی از این ظلم، رو به فرزند علی (ع) آورده تا شاید وی، آنها را از یوغ حكومت بنی امیه رهایی بخشد.
3. عدهای نیز برای احیای مركزیت كوفه كه همیشه بر سر آن با شامیان در رقابت بودند و در این دوران بیست ساله آن را از دست داده بود،به دنبال رهبری كارآمد بودند كه بتواند این مهم را به انجام برساند و در این زمان مناسبترین فرد دارای نفوذ و شخصیت را كه از سویی قدرت رهبری جامعه كوفیان را داشته ، و از سو دیگر حكومت امویان را مشروع نداند، حسین (ع) دانسته، از او برای آمدن به كوفه دعوت كردند.
4. بزرگان قبایل، همانند ربعی، حجار بن ابجر و ... كه اغلب به فكر حفظ قدرت و ریاست خود بوده، از سوی دیگر میانهای با خاندان علوی نداشتند، چون اقبال گسترده مردم را به امام (ع) دیدند، چنین تصور كردند كه در آیندهای نه چندان نزدیك، حكومت امام(ع) در كوفه به ثمر خواهد نشست و برای آنكه از قافله عقب نمانده، دردوران حكومت امام(ع) همچنان از نفوذ و ریاست خود برخوردار باشند. به سیل خروشان نامه نگاران پیوستند.
5. گروه دیگر توده مردمی بودند كه همواره به رنگ محیط در میآیند، اینان با مشاهده شور و هیجان كسترده متنفذان ، انگیزه لازم را برای نامه نگاری پیدا كرده، هرچه بیشتر، تنور این جریان را مشتعل ساختند.
پی نوشت:
۱. وقعة الطف، ص 92.
2. مجلسی، بحارالانوار، ج 44، ص 344.
3. وقعة الطف، ص 90 و 91.
4. تاریخ الطبری، ج 6، ص 22.
5. همان، ج 5، ص 425.
6. همان.
7. همان، ص 412.
8. وقعة الطف، ص 93 و 95
9. همان. ص 95.
10. تاریخ طبری، ج 4، ص 306.
11. عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسین (ع)، ص 189.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: فرهنگیتاریخیمهدویت